تکمیل قضیه تکامل داروین و کار پیدا کردن من !


بالاخره این شب بیداری های من به یک دردی خورد .
آخه همیشه همه میگند شب مال خواب است ولی من کیف می کنم بیدارم باشم و در سکوت کتاب بخونم ؛ بنویسم و یا فکر کنم .
و در این اواخر هم که وبگردی بیشترین وقت شبهامو می گیره .
به قول او دوستم : خواب شب ما عوام الناس است .

خوب در این چند هفته گذشته بنده با رشادت مثال زدنی ؛ دزدان نابکار را ناکام گذاشتم و سه شب آنها را از کاسبی محروم کردم .
جریان اینه که چون من بیدارم در سکوت متوجه صداهای کوچیک هم می شم .
و آقا دزده که ساعت ۳ داره از دیوار بالا می یاد . من می روم پشت پنجره و با شیطنت خاص خودم صبر می کنم از نرده ها رد بشه بیاد اینور تا می رسه اینطرف نرده ها ؛
می گم آقا ببخشید کاری داشتید . و بیچاره دست و پا شو گم می کنه در می ره .
ولی نمی دونید عجب انبر آهنر بر بزرگی دستش بود .
ولی شب سوم من زودتر خوابیدم ولی بیدار شدم و صدایی شنیدم .
چراغهارو روشن کردم . که دیدم صدای درحیاط همسایه آمد و دزدان فرارکرده اند  .
ایندفعه سه تا قفل هم بریده بودند . ولی وقت نکردند بروند تو دیگه ...
همه این ماجراها روی دیوار ما و به مقصد دزدی از خانه همسایه ( کشلوفسکی )انجام می شد .

برای همین شورای محل تصمیم گرفته که به من حقوق شبگردی بدهد تا با دزدان منازل بجنگم .

و نکته ای که من بهش رسیدم ؛ به داروین و نظریه تکاملش ایمان آوردم .
او نظریه اش را در مورد جانداران پخش کرده ولی من در مورد اشیا  آنرا تکمیل کردم  .
مثال همین نرده های محافظ خانه ما .
 از ۱۰ سال پیش که آمدیم به این خانه  در سیر تکامل
این پنجمین بار است که بر ارتفاع و تیزی های محافظ افزوده می شه .
و حالا امروز که کارگران همسایه مشغول کار بودند و لطفشون شامل ما هم می شد که برای ما هم نرده بلند تری کار بگذارند به شمارش پرداختم و دیدم همین نرده موجود حاصل ۵ بار رشد و تکامل  است .

و خوب همین امروز هم شنیدم که تو عید خونه سر نبشی را دزد زده .
خودا وکیلیش مملکت خوبیه نه ؟ ( در راستای همراهی با کیمیا )
-----------------------------------------------------------------------------------------------------

در مورد ننوشتن دوستان گله کردند می دانید که چقدر دلم برای اینجا و شما عزیزانی که دوستتان دارم ؛  تنگ می شود.
 ولی وقتی روی دور نوشتن می افتی و خراب می شه و حرفات کپک می زنه .
مدتی طول خواهد کشید که این چوپ پنبه موجود وامونده درون گلوت بره پایین تا دوباره عادی بشی ؛ و به حرف بیوفتی .
کلی از دوستان هم به این علاقه من به عدد ۱۸ گیر دادند .
شما نظر بدید هر چند تا شد مهم نیست ؛
 مهم حضور شما و همراهی افکارتون است .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------

هفته قبل فیلم دور افتاده - cast away  را سینما یک نشان داد .
من معمولا جملات زیبای کتابها و یا فیلمها را یادداشت می کنم و از این فیلم که دوستش داشتم :

فردا هم خورشید طلوع می کند .
و چه کسی می داند که مد دریا با خودش چه خواهد آورد ؟ 
نظرات 12 + ارسال نظر
پریسا شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 00:03 http://parisssa.blogspot.com/

عجب بابا!

ماهی شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:54

حقوق من یادت نره:)

صبا شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 06:44

سلام
امیدوارم مد دریا هرچی میاره...

[ بدون نام ] شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 14:03 http://leilymadani.blogsky.com

فکر کنم باید بیشتر مواظب خودت باشی..
:)

هاله-بالاافتادن یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 00:47 http://haleh.blogsky.com

من عاشق شبم..حیفم میاد که شبا بخوابم...یعنی حیفم میومد..اما حالا که می خوام بخوابم ..دیگه خواب توی چشمم نیست !!! هیچ کسی هم بهم حقوق شبگردی نمیده..هیچ دزدی رو هم نگرفتم تو این همه بیداری !!! یعنی مشکل از منه ؟!؟!؛)))
دوما اینکه cast away رو کجا نشون داد..همونیه که تام هنکس بازی میکرد؟؟اگه اونه که من خیلی دوست دارم !
درباره مد دریا هم..گاهی یک صدفهایی با خودش میاره که توش مرواریده..گاهی ستاره دریایی...گاهی هم کرمایی که توی ماسه های نمناک وول میزنن !!!!

هاله عزیز مهم نسیت که چی باهاش ما یاد .
مهم اینه که خودمونو اماده شرایط جدید کینم و از امدن هر چیزی بتوانیم حداکثر لذت و استفاده را ببریم .
اماده باشیم برای در اغوش گرفتن زندگی و همین که نمی دانیم چی در انتظارمون زندگی را قابل تحمل می کنه

ناتوردشت یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:48

سه شب پشت سر هم اومدن؟!!!!....ایول بابا،عجب پشتکاری دارن!!...حالا تو هی برو دستگیرشون کن...همین کارا رو میکنین که روحیه و انرژی و پشتکار جوونای مملکتو از بین میبرین دیگه!...اونوقت اونام سرخورده میشن مجبور میشن برن پارک دانشجو!! :)

سمیرا یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 10:12

وای !!!! راست میگی؟؟؟؟ همه جور کاری imagin میکردم که انجام بدی بجز اینکه دزد بگیری!!!
راستی این بالایی خیلی باحال نوشته!!!!!
مواظب خودت باش چون داری Business یک سری ادم رو کساد میکنی.

خونه ما را داره دزد می زنه این دختر خاله ما به فکر اقا دزده و کاسبی اوناست .

مینا آلبالو یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 15:21 http://www.mina-albalooo.blogsky.com

رخصت پهلوون !!!!
شب گردی هم خواص خودشو داره!
ممنونم از دل گرمی که بهم دادی ، این روزا به دلگرمی خیلی احتیاج دارم.

این روزا مینای ما اون مینای شاد و سرحال همیشه نیست .
نمی دونم چرا و برای چی .؟
ولی دوست عزیز دلگرمی کاری است ه از دستم بر می اید اگر بتوانم کاره دیگر هم انجام دهم خوشحال می شوم

مهستا یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 16:43 http://mahasta.blogsky.com

من این فیلم رو ندیدم

سارا یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 20:36 http://cottage.persianblog.com

سلام ..همون سارا ام ...یه خورده گرفتار تر شاید

کیمیا دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 19:57 http://ximia.blogspot.com

فدای تو و یاداوری و همراهیت با من :))

ف سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 13:29 http://gastby.persianblog.com

چه دیوونه ی خوبی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد