*در همه انسانها بذر میل به کمال وجود دارد اما برای فعال شدن این بذر که در قلب و ذهن ما به میراث گذاشته شده است باید مهرورزی کنیم ... *
آری یکسال از آن روزی که در اینجا به حرف افتادم گذشت .
بی اغراق می توانم این سال را خاص ترین سال زندگی ام تا امروز نام دهم .
سالی که با دوستی شروع شد و از پس دوستی ؛ دوستی ها زاییده شد .
دوستی ؛ دوستی آفرید و تا یافتن نشانه ها برای رسیدن به قله دوستی .
سالی که در آن دوستانی یافتم حرف زدیم و خندیدیم و با هم گذراندیم .
روزهایی را آه کشیدیم ؛ اشک ریختیم و غصه هامان را به هم گره زدیم و در مشکل دیگری ناراحتی کردیم و همدردی و محبت ها پیوند دهنده ما بودند .
و درکنار هم بودیم تا تنهایی مجال سکون بر وجود هیچ کداممان را نداشته باشد .
سالی که گذر کردم و یافتم و انتخاب شدم و انتخاب کردم .
ماندم و دیدم و راندم .
سالی که آنرا در یک کلام می توانیم خلاصه کنم : دوستی
اولین سالی که بی
عزیزترینم گذشت ؛
عزیزترینی که هفته ای دوری از او برایم محال بود و در توانم نبود .
و دیروز در جمع دوستی هامان چه جایش خالی بود ؛
نخورده مستم .
دیروز بر سالی که گذشت ؛ دوستانم بزرگ ترین هدیه را برایم فراهم کردند :
آمدند تا در کنار هم باشیم و لحظه که خاص عمر است را در کنار هم به خوشی بگذرانیم .
روزی که علاوه بر گرمای دوستیهامان ؛ عصر گرم خاطره انگیزی رقم خورد .
با حضور :
پیامبر و
بارون که نیاز به حرفی و تعریفی ندارند .
بهترینم خواهرانم : لیلی ؛ ساجده ؛ ریحانه و
ناتور مهربانم .
ش عزیز که بزرگ ما بود و بزرگی او فقط از پس روز و ماه نبود .
او از دانستن و فهمیدن بزرگ ما بوده و هست .
شادزی و
بهار و
فائزه دوستان قدیمی با نزدیکترین احساسها
صوفی ؛
میثم ؛
الهام ؛
رضا و
ثمین .
و جای آنها که نیامدند چقدر خالی بود .
میناآلبالو و
حباب کوچک و
نگین که عذر خواسته بودند .
هاله و
شدن و
نانا از همین نزدیکی .
آنیتا و
آلیس و
سایه و
سارا از دیار دور .
و
مهناز صمیمی دوستی که زیبایی اینجا هر روز نشان از هنر او دارد و دومین غایب جمع ما بود.
دوستانم که این یکسالم با شما گذشت از همراهیتان و محبتتان متشکرم .
امیدوارم باز بتوانیم در کنار هم باشیم .
( ۷ خرداد ۸۳ )
*اکنون و در لحظه مرگمان .
در این دعا ؛ زمان فقط از همین دو لحظه تشکیل شده است :
لحظه حال و لحظه مرگ .
گذشته مهم نیست .فقط لحظه حال وجود دارد .
تا زمانی که این لحظه با لحظه مرگ ؛ تلاقی کند .
و هنوز هم عشق بهترین راه برای استفاده از این لحظه است .
زیستن در کنار آن چه در زندگی از هر چیز ؛ ضعیف تر و ملایم تر است .*
۱ سالگی مبارک ;)
سلام دیوانه ی عزیز
گاهی اوقات با آنها که ندیده ای بیشتر دوست می شوی تا انها که دیده ای ....
دیوانه جان عجیب به تو نزدیکم ......
با تو موافقم دوست خوبم .
دیدن و ندیدن مهم نیست دلهامون در کنار هم باشه و برای هم کافیه .
سلام ...چرا به من نگفتی که بیام ؟؛)))) هوم ؟؟ منم می شدم بزرگترتون :))
به هر حال بهت تبریک میگم :)
خاله هاله ؛ تو را از همه بیشتر دوست داشتم می دیدم .
ولی تحویلمون نگرفتی .
یعنی میلم نرسید بدستت . به امید دیدار بعدی .
سلام وبلاگ قشنگی داری به ما هم سر بزنم
سلام عزیزم متاسفم که بعد از یکسال تازه با وبلاگ عزیز ترین دوستم آشنا شدم هرچند که باید خیلی فکر کنم که ببینم چرا اینقدر از تو فاصله گرفتم که قابلم ندونستی ؟ به هر جهت تولدت را بهت تبریک میگم و امیدوارم عزیز ترینت هرچه زودتر برگردد و باز هم شمارو بشتر از هم در کنار یکدیگر ببینم .
شاید ادم می خواهد اینجا برای خودش مخفی باشه .
با کسانی دیگر .
نمی دانم ولی دلیلی ندیدم به کسی ادرس اینجا را بدهم .
حتی تو که نزدیک ترین ها هستی...
دلگیر نشو .
مخفی کاری نکردم روزی که پرسیدی بهت گفتم .
چه خوب و خوب گذشت .
سلام! کوچکترین هم کمترم رفیق! و هیچ گاه فراموش نکن که ما ادریک ما مریم! و منتظرم باز برای یک شب تابستانی که گرم تر از این عصر بهاری رقم خورد.
و چه خوب بود دیدار همهی آنها که نامشان بردی و دیدارشان کردم.
:)
با امید روزهای بهتر ؛ بزرگ ما .
چقدر دلم میخواست که باشم... لعنت به کلاسهای مهمی که سر راه چهار شنبه بعد از ظهر آدم سبز میشن...
و چقدر جایت خالی بود مهناز جان .
و واقعا دلم می خواست آنیتا هم بود.
:))
۴کریم
اومدم بپرسم نامه ام رو خوندی یا نه..
که دیدم اینا رو نوشتی..
چه جوری نوشتی که من همین طور مثل احمقا دارم به مانیتور نگاه می کنم و زار می زنم............
دل پاکت و اشکهای قشنگت هیچ نشانه حماقت نیست .
نشانه دوستی و نزدیکی دلهامونه.
مواظب خودت باش که نگرانتم این روزها .
salam,doste man khoshhalam ke omadam inja,doste jadid nemikhay?rasty tavalodet mobarak,paidar bashi otavana,dar panahe mehr.
امکانش هست که با نظرت خوشحالم کنی تا همیشه؟؟؟راستی من هیچ وقت نمیتونم تو رو بشناسم...
رو کامنت زدم که یه چیزی بگم...ولی همه حرفا رو زدن...شاد باشی
مبارک باشه
خیلی خیلی مبارکه:)
من ماهم ریحانه کیه؟
۱- تولد یکسالگی ت مبارک!!
مث اینکه من ازتون بزرگ ترم:)
۲- مرسی که جای منم خالی کردین.
۳-چرا مرگ ؟ ترسیدم
منم شهریور یه ساله میشم تولدت مبارک..مرسی که سر زدی
یه سال گذشت ها!!!!
ye eshtebah: doroste ke man dooram, amma man boodam oonja... hala shomaha mano nadidin, ye harfe digast...
yesalegi mobarak bashe, dige tati tati ke nemikoni, mikoni??!? :)
aniiiiiiiiiita
بله که بودی .
من دیدمت و بهت چشمک زدم .
بازم مبارکه و مرسی بابت همه چی .
:)
۱۰۰ زیاده! پنجاه سالگیش منم باشم... تولد وبلاگت مبارک
سلام . تولد وبلاگتون مبارک . دوست پیدا کردن خیلی سخت نیست اما دوست را نگه داشتن و دوست ماندن خیلی سخت است . به امید آنکه دوستان خوبی برای هم باشیم . آپدیت کردم .
مهر ورزی همیشه با انتظار همراه حواست به بعدش باشه
پس کوشی؟
:(
باز هم آخر شدم بعد از همه به نظرت مهمه که آدم همیشه آخر بشه؟ یکمی ناراحتم می کنه .
وقتی لحظه با لحظه مرگ تلاقی کنه گذشته ها به آدم حمله می کنند اونوقت آدم افسوس می خوره که چرا عشق رو ضعیف تصور کرده
سلام.وبلاگ قشنگی نداری.دوست ندارم جای تو باشم.
سلام حسودیم شد خیلی خیلی!!!!!! چقدر دوست داری....
یک دخترخاله هم داری که از اینجا برات ارزوی موفقیت میکنه.
ما چاکر و مخلص دختر خاله مون هم هستیم .
salam divane jan... dar kamale ta'ajjob o nabavari e'lam midaram ke dirooz vaghti ye matlabi ro post mikardam too weblog-am didam avalin postam mal-e ye sale pish dar hamin dirooz boode.... kholasse engar in bache-weblogaaa ye joorayee ham senn o salandaaaaaaa, man , to, siyahe rowshan, behtash, adiabatic... va dige nemidounam ki.....anita :)
سلام
مبارکه دوس داشتی به نن هم سز بزن
سلام دوست خوبم ،۱سالگی وبلاگتو با تاخیر بهت تبریک میگم .خیلی خوشحالم میکنی اگه مهمون وبلاگ نی نی من هم بشی .آخه وبلاگ من تازه امروز پنجمین روز تولدشه .منتظرتما ...