*
در شبی بارانی باران هم رفت !
**
بعضی وقتها می شه که می خواهی یک کاری انجام بدی ولی خوب خراب میشه و ضایع می شوی .
ولی بعضی وقتها است می خواهی یک کاری صورت نگیره برای همین دست به اقدامی می زنی ولی نتیجه کاملا برعکس است یعنی اون کاری که می خواستی پیش نیاد بصورت مضاعف اتفاق می افتد .
بعد برای لحظاتی زمان متوقف می شه و میمونی که چه باید بکنی ....
این حکایت هفته قبل من است .
این ترم آخری درس اختیاری پروزه گرفتم چون می گویند برای نظام مهندسی لازم است ولی برای محکم کاری یک درس اختیاری دیگر هم گرفتم که به زور خواهری رفتم امتحانش را دادم و پاس هم شد .
در طول ترم بیش از نیمی از کار پروزه تمام شده بود ولی از بعد از امتحانات بدلیل مشغله زیاد تمام نشد.
4شنبه روز تحویل کار بود . می شد نروم و استاد یا بر اساس همان کاری که تحویل داده بودم نمره ای لحاظ می کرد یا ناتمام اعلام می کرد .
ولی استاد این درس یکی از دو استادی که من در طول تحصیلم خیلی احترام برایشان قائل بودم و هستم .
برای همین رفتم دانشگاه که نرفتنم کم محلی و بی احترامی به استاد نباشد و بگویم اگر امکان دارد بر اساس همین مقدار کار انجام شده نمره ای را لحاظ کنید و ناتمام اعلام نکنید چون من درسم تمام شده فقط بعدا برای نظام مهندسی به مشکل نخورم .
بچه ها به ترتیب می رفتند کارهاشان را تحویل می دادند و به سوالات جواب می داند و بر می گشتند .
از یکی از همین بچه ها که کارش تمام شده بود پروزه اش را قرض گرفتم تا بفهمم چه مقدار کارم ناقص است
قبل از اینکه نوبتم بشه استاد آمد بیرون و مرا دید گفت کارت کو ؟
من به میز اشاره کردم . گفت همین قدر کم .
وقتی نوبتم شد همراهم آن قسمتی که از جزوه دستم مطالعه می کردم را همراهم بردم .
فقط برای اینکه دستم پر باشد که تو ذوق استاد نخورد .
استاد هم از من گرفت که نگاه کنه .
و من خشکم زد .
من آماده بودم به این استاد احترام بگذارم و از اینکه اول ترم بهم روحیه داد و باعث شد من توی همین ترم درسم را تمام کنم تشکر کنم .
ولی استادم کلی عصبانی شد و فکر کرد من می خواستم بهش کلک بزنم .
احساسم را درک می کنید .
درسه که ناتمام اعلام میشه و آبرویی که از من رفت یکطرف که اصلا در مقابل اینکه استاد مورد احترامم احساس کرد هیچ ارزشی براش قائل نیستم و یک طرف .
از این بابت خیلی پکرم ، خیلی .
چون می دونید برای من آدمها و مخصوصا آنها که مورد علاقمند مهمترین چیزهایند .
استاد از این بابت ببخشید .
فروش و خدمات انواع سیستم خانگی و نوت بوک
فروش دامین و هاستیگ روی سرور های پر قدرت
فروش کارتهای اینترنت پر سرعت و ارزان
فیلمبرداری از مجالس شما . خدمات میکس و مونتاژ
و....................
لطفا شفارشات خود را به ما بدهید
http://www.yahooha.blogsky.com
تو وبلاگم من آموزش میدم اگر مایلی وبلاگهای همو تبلیغ کنیم
سلام . همیشه خدا نتیجه کارهای ما همان نبوده که ما می خواستیم و این تا حدی ناامید کننده است . آپدیت شد .
من که یه بار قبلا بهت گفتم...همیشه ی خدا یه پای بساط لنگه!!!!
به استادت آدرس وبلاگتو دادی تا شرمندگیتو بخونه؟؟؟
سلام عزیز
من خیلی وقته به تو سر نزدم. ولی کلا کم سر زدم تو این مدت. این فقط یه سلام بود تا آف بشم و بخونم هر چی نخوندم.
با آهنگ همون جمله ای که به من گفتی:
شما فراموشم نمی شوید
:)
فراموشم نمی شوی عزیز
خیلی حس گندیه...اما میگذره :)
:( صد دفه خواستم جریان اون روزو بپرسم.اما مثل همیشه فراموش کارم......
سلام
به قول جبران: دودسته از آدمها متفاوتند و به نزدیکتر! یکی دیوانه ها و یکی افراد نابغه !
خود من هم خیلی موقعها دوست دارم دیوونه باشم . البته نه از این دیوونه هایی که همه فکر می کنن ! یکی مثل بهلول !
موفق باشی حمید
سلام...
اولا ممنونم که سر زدی و تبریک گفتی
دوما هزار بار این حالت شما رو درک کردم و فکر نمیکنم که به آخر رسیده باشه.
ولی امید وارم که تا به حال اطرافیانم رو متقاعد کرده باشم که اگر من روزی هزار بار اشتباه کنم و روزی هزار بار باعث ناراحتی اشخاص بشم همه اش از روی حواس پرتی و دور از جون شما از روی نادانی منه!
پس بیایم امید وار باشیم که اگر هم استادت تا به حال کدورتی داشته دیگه فراموشش کرده باشه.
واقعا بده که بخوای یکسر خود خوری کنی.
سلام. چه میشود کرد؟ اگر کاری برای جبران ماوقع نمیتونی انجام بدی، بهتره از فکرش بیای بیرون و نگذاری که مشغلهی ذهنیت بشه و مزاحم سایر کارها و برنامههات.
چه درسی بود؟
چه بارونی میاد تو سایه روشن..... خیس شدم ...... ولی خیلی حال میده.....
خوب ... برو به استاده بگو ... بگو اشتباه شده ... نه واسه این که نمره بگیری ...
آخه منم کلا استادهام رو دوست ندارم اما یکی دوتاشون رو واقعا دوست ندارم .... همیشه احساسم رو بهشون می گم ... تو هم برو بهش بگو ....اینقده خوبه !!
خیلی بد شانسی
فکر کنم باید حرف میزدی قبل از عصبانیتش
سلام . چرا آپدیت نمی کنی ؟ منتظرم .
راستی من آپدیت کردم ٬ باز هم منتظرم .
سلام
من معتقدم که افکار آدمها زندگی شان را هدایت می کند شاید اینکه نمی خواستی بری دانشگاه و با رضابت کامل نرفتی باعث شده کارها خراب بشه
واقعا ... همیشه همه چیز برعکس میشه . اون چیزی که نباید بشه اتفاق می افته!!! عجب روزگاریه هاااا
کجایی؟
سلام.خوبی؟ من آپدیت کردم.یه سری به من بزنی گناه نداره.بای
سلام مهربان...دمت گرم و سرت خوش باد جاوید...به روز کردم با یه داستان و معرفی یه مجله ی جدید...سر بزن خوشحال میشم. قربانت
سلام یک شعر برات میخونم دردت کم بشه
دیونه دیونه دیونه شو دیونه