از همدان آمدم .
اتفاقا با رمضان آمدم . ولی هر سال او به نحوه دیگری می آمد و یک ماه بود .
امسال بی خبر آمد . یعنی من هیچ آمادگی نداشتم . تقصیر او هم نیست .
اشتیاق و آمادگی همه از اعتقاد است و ایمان ؛
خوب از برای من خیلی وقته که اینها پر کشیده اند .
در زندگی که باید بی خیال همه چیز بود ؛ شاید بشود بی خیال ایمان هم شد .
باید بگویم از آمدنش هم ناراحت نیستم چون همه شل و ول می شوند و زیاد می خوابند .
و دیگر کمتر به من گیر خواهند داد که چرا بی حالی ؟
چرا زیاد می خوابی ؟
و چرا هیچ نمی کنی ؟
دیگر چیزی برای بها دادن ندارم که تلاشی صورت دهم .
ولی هیچ بودن اصلا هم بد نیست .
این هم یک شعر از وبلاگ
ناتور عزیزم :
تو نمیدانستی آرزوهای محالی دارم
و نمیدانستی که من این شادی غمناک دلم را
با توهم، با خیال، با تبسم هایی که دگر نیست بدست آوردم
با خیال دیدن سایه آن دستانی
که دل سردم را
با نگاهش به غروب ابدی می بخشید
به غروب سردی
که تمنای وجودم در آن به جز اندوه و غم خویش نبود
تو نمیدانستی دل من گمشده ای در خود بود
تو نمی دانستی دل من عاشق مرگ است
تو نمیدانستی دل من میمیرد از صدای دریا
از پریشانی افکار خودم
تو نمیدانستی دل من در عطش دیدن ماه
روزها میگیرد
شبها میسوزد
و تو بی شک غم پنهان مرا دزدیدی
ولی افسوس که در این دل سنگ
به جز این غم، به جز این واژه سنگین سکوت
جای چیز دگری باز نبود
و من اینگونه پر از هیچ شدم !
و پر از تلخی غمگینی ترس
ترس از کشتن تو
و همین پاکی لبخند تو بود
که مرا میلرزاند
ترسم از دیدن اشکان غم انگیزت بود
ای پر از واژه مهر
غم پنهان مرا
تو چرا دزدیدی
از من این هیچ به جا ماند و دگر هیچ...
سلام دیوونه عزیز وبلاگ قشنگی داری اگه مایل به تبادل لینک بودی خبرم کن
رسیدن به خیر
همراه با ماه رمضون خوش اومدی
eva man ham cheghadr halo rooz-e emroozam in modeliye!!!?!?!??!!?..... pas par keshid!!!! i love this sentence!!! aslan par keshidan khoobe, hala harchi mikhad bashe, na?!?!?
anita
هر چی شما بگید
الیته شما پر نکشد فعلا خطرناکه
عزیز........این شعر مال منه.........مال چند سال پیش.....نمی دونم چه جوری از این جاها سر در میاره....خیلی مهم نیست........ولی........یه روزایی یه چیزایی مال خود آدم بود.....الان ولی..........
من منظورم این بود که شعر به نقل از وبلاگ ناتور .
و اون هم توضیح داده .
البته از اینکه شاعر این شعر خیلی زیبا را پیدا کردم خوشحالم .
وای چه شعری عجب حال و هوایی اگه سر کار نبودم یه فصل باهاش می باریدم
هوم...عجب!
کاش بشه تو زندگی بیخیال خیلی چیزا شد!
خیلیها به قول شما بی خیال ایمان می شوند اما نمی دانم رمضان یعنی ایمان؟
شاید ایمان یعنی رمضان شاید هم عدم علاقه به رمضان نشان بی ایمانی باشد اما دل آدمی گاهی پی راه فرار می گردد از سختی نه به ایمان دخلی دارد نه به رمضان
نمایشگاه ّهیچّ پرویز تناولی رو دیده بودی؟
نه !!
می شه برای توضیح بیشتری بدی که چگونه بوده .
ممنون میشم
دیوانه عزیز ....خیلی وقت بود که اینجا نیومده بودم..دلم برات تنگ میشه..جز قدیمیترین و معدود وبلاگهایی هستی که میخونم .....از ناتور نوشته بودی..قشنگ بود :)
خاله هاله
بی وفایی نکن .
ما که همیشه مزاحمیم . هر وقت بیای خوشحالمون
می کنی
...........و دیگر هیچ چیز برای بها دادن نداری.
هیچ چیز...
کاشک نبودم
صدای خودتونه؟
بله مال خودمه .
نظرت چیه ؟
خیلی مسخرست ! نه ؟
از روز تولدمان تا حالا هر روز مهمان خداییم و داریم تقاص این مهمانی باشکوه را پس می دهیم. رمضان که جای خود دارد.
والا نمی دونم
می اییم می روییم .
کاهی خوشیم و روزگاری ناخوش
چیست و برای چیست ؟
نمی دانم ...
اینقدر خستم که ذهنم یاریم نمیکنه چیزی در خور نوشتت بنویسم....ممممم
دوست داشتنی بود خیلی تکراریه...