گل بود به سبزه نیز آراسته شد !


الان درست دو ماه است که از مکزیک آمده ام.

هیچ کس به اندازه دختر خاله نمیدونه با چه شور و حالی و همراه با چه عزمی جزم به ایران برگشتم

برای کار و فعالیت .

ولی در این دوماه  و از همان روزهای اولیه وضعیت به گونه ای دیگر رغم خورد .

خیلی طول نکشید که تمام انرزی ام را از دست دادم .

دوباره شدم همان آدم بی انگیزه  و بی هدف گذشته .

 خسته ام ، خسته ام و البته  درمانده .

درست شده ام مانند دکتر فیلم " خانه ای روی آب "

سنگین  ، کند ، درگیر و خسته . حتی همش احساس خفگی و تنگی نفس دارم .

درست مانند لاک پشتی که در گل مانده باشد .

کندی ام در همهجا مشهود است . در راه رفتن ، بالا رفتن  از پله و ...

همه چی در این کشور کند است و بی برنامه و بی هدف .

و تورا مجبور می کند که چون خودش باشی .

 

 

گل بود به سبزه نیز آراسته گشت !!!

 

حال روزم و افکار و مشکلات شخصی ام خیلی وضعیت جالبی داشت !

ابن انتخابات و نتیجه اش هم دل و دماغ برایمان نگذاشت .

ما که بر این عقیده بودیم که اصلا کاندید شدنش برای ریاست جمهوری ، توهین به کشور و مردم است .

انتخاب شدنش چی می تواند باشد ؟

 

کلام آخر:


در مکزیک با خانم دکتری برخورد داشتم می گفت  :

در فرهنگشان برای توصیف  چشمان زیبا از عبارت :" persian eyes "  استفاده می کنند .

ببینید فرهنگ ایرانی در دورترین نقاط دنیا چطور شناخته می شده .

ولی حالا چگونه یاد می شود  !

و فرداهایمان اگر او برحکومت برسد تاسف بارتر نخواهد بود ؟

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
ماهی! چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:02

هی!!!!!!! در حالت معمولی دختر خاله به ایران امیدی نداشت چه برسه به از این به بعد ایران!!!!!!!!!!

ماه چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 09:23

وقتی میگی -خانه ای روی آب- یاد یک عالمه توپای رنگی رنگی می افتم
می دونم تو ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰خواهر داری و می دونم حرفم تکراریه اما حالا که اینقدر همه چیز بده همه چیز و یک جور دیگه نگاه کن داداشی دقیقا برعکس اون چیزی که هست گاهی این کار به من خیلی کمک کرده یک چیز دیگه هم هست که بعدا بهت می گم یه روش مال دکارت هیچ کس باورش نمیشه ریاضی دان به این خشکی چه روش آرامش بخشی برای سردر گمی آدمها(اول خودش) پیدا کرده سادست اما خیلی موثر

نانی:) چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 20:12

اوووووووووووووه.نمیدونستم اینقدر خواهر داری:))))
میفهمم چی میگی. باید میتونسم کاری کنم....کاش بتونم:)

بانو جمعه 3 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:37 http://banoo.blogsky.com

سلام ...

پس اونهمه شور و انتظار چی شد؟

بله توی ایران اینطوریه و اگر بخوای مثل همه نباشی

زندگی برات سخت میشه! اما هدفت چی میشه؟؟؟

شاید اونقدر ها هم که فکر میکردی برات مهم نبودن؟؟؟


موفق باشی ( من اصلاْ دو سالگیه وبلاگم رو یادم نبود)

دو سالگیه وبلاگتم مبارک

نانا یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:59 http://a-nostalgic.blogspot.com

سلام.چطوری؟...غصه نخور

بی تا شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 14:32 http://http://www.jamalpour.net/bitaweblog/

آه ه ه ه ه ه ...

منظورم پاراگراف اول است ... خیلی وقت لازم نیست تا کسی بفهمد بازار هرگونه فعالیت در ایران به مرداب می ماند و هرگونه تقلب و دغلکاری چه پررونق است ...
آ ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد