بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو
بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی تو
شب از فراغ تو می نالم ای پری رخسار
چو روز گردد گویی در آتشم بی تو
دمی تو شربت وصلم نداده ای جانا
همیشه زهر فراغت همی کشم بی تو
اگر تو با من مسکین چنین کنی جانا
دو پایم از دو جهان نیز در کشم بی تو
ییام دادم گفتم بیا خوشم می دار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو
سعدی
یاسر ... یکم از این لاکت بیا بیرون...بس کن پسر !!!
به خودت بگو : امروز اولین روز از بقیه زندگیه منه و دوباره بساز ..از نو...زود باش پسر.....
معلومه از روی دیالوگ توی فیلم نوشتین.چون درستش اینه:
جواب دادی سعدی که من خوشم بی تو.
شرمنده ولی فراقت نه....
شب خوش
سلام آقای یاسر
چون شاعرش سعدی بوده و چون توی مصراع قبلش داره در مورد شربت وصل صحبت میکنه پس در مصراع بعدی،قاعدتا باید از زهر فراقت( دوری) صحبت بشه- بخاطر صنعت تضاد - .
بهر حال توی دیوان غزلیات سعدی من که نوشته فراقت . ولی مهم احساس شخصه خواننده ی شعره، نه ق یا غ...