ولنتاین |
برای همه آنهایی که این روز را دوست دارند و به دوست داشتن اهمیت می دهند : تبریک . می دانید من به دوستی ؛ دوست داشتن و دوست خیلی اهمیت می دهم . شاید از همه چیز بیشتر . ولی این جور چیزها ؛ برنامه ها و مناسبت ها را نمی فهمم . کادو خریدنی که از روی اجباریست که دیگران تعیین کرده اند و چون گفتند امروز؛ روز دوستیست. ارزش دادن به مقوله ای بنام دوستی قابل تقدیر است ولی در چهارچوب قانونمند تاریخ و تقویم و هماهنگی عمومی در آوردن آن چیز دلچسبی نیست . این مطلب را بخوانید از خط سوم ؛ خیلی گویاتر از من نوشته . این وبلاگ جز بهترین وبلاگهاییست که می خونم . دلیلم ار این حرفا: من از سفر آمده بودم و می خواستم دوستان را ببینم . عصر یک تولد صمیمی و کوچولو که در کنار دوستان گذشت . با نخورده مست گشتی زدیم و برای شام که رفتیم رستوران دوتا دوتا های زیادی به چشم می خوردند که برای من یکجور نچسبی بودند دیگه . انگار با چشمان بسته راهی می روند که کسانی برایشان برنامه ریزی کرده اند . ما شب ولنتاینمون را با نخورده مست گذروندیم . البته حامد و خانومش را هم دیدیم . و جالب اینکه هیچ کس جز حامد حال و روز خراب و آشفتگی فکری ام را به راحتی نمی فهمد . او در کوتاه ترین برخورد می فهمد چگونه هستی . و بیچاره من که باید دلیلی جور کنم . مثلا : هیچی ؛ خسته هستم ! البته معلوم است که او باور نمی کند فقط در این باب دیگری حرفی زده نمی شود . و من سعی می کنم کمتر در فکر فرو بروم ؛ حرف بزنم همراه لبخند ! |