امتحان

توی یک کلاس خلوت دو تا دانشجو اسیرن

دو تا بد شانس.دو تا تنها یکیشون تو یکیشون من

قلب استاد مثل سنگه سنگ سرد و سخت خارا

زده قفل بی طدایی به لبای خستهی ما

چشم استاد شده خیره مراقب آخر گیره

نازی از ترس نگاشون کم کمک داره میمیره

نمی تونیم که بجنبیم پیش این یستاد کافر

۱۰ گرفتن من و تو قصه هست قصهی اخر

همیشه فاصله بوده بین برگای من و تو

با همین تلخی گذشته امتحانای من و تو

راه دوری بین ما نیست اما باز اینم زیاده

تنها امید من و تو این مراقب جواده

کاش می شد برگه عوض کرد کاش می شد تقلبی کرد

کاش میشد از جایی دید زد روی برگ خود کپی کرد

ما باید با هم بشینیم اگه میخوایم که نیفتیم

واسه ما جدایی مرگه تا جدا بشیم می افتیم...........


شادزی






نظرات 3 + ارسال نظر
مدیر مسئول جمعه 13 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 14:48 http://www.saridaily.blogsky.com



مطالب بروز شد:(12/4/1382):::::::::فرار ابراهیم نبوی به فرانسه--------1روزبازداشت من-----------سعید عسگر=2+عشق و شعر یک باتوم دارم برقیه)

ابراهیم جمعه 13 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 15:26 http://www.pctech.blogsky.com

با سلام
وبلاگ خوبی داری موفق باشی
درضمن اگه تمایلی تبادل لینک کنیم با یک پیام بهم خبر بده

نگاه شنبه 14 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 00:06 http://shouka.blogsky.com

!!!!!!!!!!!!!!!!!!۱
بابا
گوگوش ش ش ش ش !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد