امروز 06/07/2006
این نوشه مال درست یک ماه پیش 06/06/06
الان دو سال و دو ماه و دو روز از اون روز خاص می گذره.
آره 04/04/04
روز خواسته شدن و هم داستان شدن در تصمیمی بزرگتر از قبای هر کداممان
تصمیمی که بعد ار این مدت داره ثمره می ده ، تنها بر اتکا بر ما
سفری که از همان روز شروع شد
و تا به امروز با تمام شادی و سختی هایش به جمع آوری توشه و مهیا کردن مقدمات گذشت.
حال آماده حرکت در مسیری بدرازای عمرهستیم
یک سفر با یک بلیط منتها برای دو نفر
حالا که این تلاش بیش از دوساله داره به بار می شینه .
علاوه بر خود نانا خانومم که همراهی بی دریغی ؛ همراه مهربانی مثال زدنیش برای تدارک و مهیا کردن
این آمادگی و توشه داشت .
می خواهم از چند نفر دیگر هم تشکر کنم .
از علیرضا بخاطر سکوتش
از لیلی بخاطر همراهیه همیشگی نانا ؛ مخصوصا در روزهای سخت
از خواهرم مریم برای راهنماییهاش و هدایت هایش که واقعا روشنگر بود .
شما دو تا را هم یادم نرفته ، ماه و پیامبر
بازهم سپاس ...
Out to sea,
Out to sea
And in the weightlessness of the bottom
Where dreams come true
Two wills come together to make a wish come true
You look and my look
Like an echo repeating, without words
Deeper,
Deeper
Beyond everything through the blood and the bones
But I always wake up
And I always wish I’d be dead
To stay with my mouth
Entangled in your hair