سلام، دلم خیلی گرفته، امروز رای دادم بعد شیش هفت سال که آخری دوی خرداد ۷۶ بود و حالا انگار جنایت کرده باشم و انگار خون میچکه از کبود جوهر آبی انگشت اشاره ام، تو منو میشناسی، خوب، لابد مجبور شده ام دیگه، دلم نمیخواد حرفشو بزنم، بعد اونوقتا که نشاط و عصر آزادگان میخریدم چند وقت بود بیرون که میرفتم همشهری و حالا، بعد از اون، شرق میخریدم و خیلی شبا صفحه های سیاسیشو نگام نمیکردم، لایی های هنر و ادبیاتشو دوس داشتم، نامه نماینده ها به آقای خامنه ای رو تو رویداد خوندم، تحسین برانگیزه، دیوونه، تو میگی اینا به آخرتشون فکر نمیکنن؟ اون فیلم مستندو که تو پست قبلیت نوشته بودی دیشبم نشون داد، شاه رو تو کاخ نیاوران نشون داد، مردم که شعار میدادند کاخ نیاوران را به خاک و خون میکشیم، آخر سر هم از بیرون کاخ فیلم گرفته بودند و نوشته بودند کاخ نیاوران تحویل کمیته انقلاب است، تو میگی اونا که تو بیت رهبری میخوابن شبا چی خواب میبینن؟ راحت میخوابن؟ شبی که اومدم خونه سایت هودر و صبحانه رو دیدم، حالم بهم خورد، دیوونه، تو میگی حقایق چجوری تو چشم بعضیها همچین قلب میشه، تو چشم اینا، تو چشم اونا، به خدا پناه میبرم، دلم برای مردم میسوزه یا ازشون بدم میاد، رادیو آواز بسطامی میذاره، من دلم میگیره، یادم میافته که استاد عکاسیمون میگفت براش تعریف کردن دستهایی که با النگو قطع کردن توی بم و گوشواره هایی که با لاله گوش درآوردن و زنهایی که بهشون تجاوز کردن،
آن چنان از بسته شدن روزنامه ها سخن می گویند و حتی برایش شعر می نوسند که آدم فکر می کند که روزی روزنامه ها در این مملکت آزاد بوده. روزنامه های رادیکال و کارگری و کمونیست که همیشه ممنوع بوده. چه قبل از ۲ خرداد و چه بعدش. حالا یکی میرود و روزنامه لیبرال پسر خاله اش را می بندد که این همه گریه زاری و شاعری ندارند. برای آزادی تلاش کن. آزادی برای همه. نه فقط برای خودی ها...... زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری
سلام
وبلاگ خوبی داری
خوشحال می شم سری به من بزنی
اگه موافق بودی به هم لینک بدیم
سلام، دلم خیلی گرفته، امروز رای دادم بعد شیش هفت سال که آخری دوی خرداد ۷۶ بود و حالا انگار جنایت کرده باشم و انگار خون میچکه از کبود جوهر آبی انگشت اشاره ام، تو منو میشناسی، خوب، لابد مجبور شده ام دیگه، دلم نمیخواد حرفشو بزنم، بعد اونوقتا که نشاط و عصر آزادگان میخریدم چند وقت بود بیرون که میرفتم همشهری و حالا، بعد از اون، شرق میخریدم و خیلی شبا صفحه های سیاسیشو نگام نمیکردم، لایی های هنر و ادبیاتشو دوس داشتم، نامه نماینده ها به آقای خامنه ای رو تو رویداد خوندم، تحسین برانگیزه، دیوونه، تو میگی اینا به آخرتشون فکر نمیکنن؟ اون فیلم مستندو که تو پست قبلیت نوشته بودی دیشبم نشون داد، شاه رو تو کاخ نیاوران نشون داد، مردم که شعار میدادند کاخ نیاوران را به خاک و خون میکشیم، آخر سر هم از بیرون کاخ فیلم گرفته بودند و نوشته بودند کاخ نیاوران تحویل کمیته انقلاب است، تو میگی اونا که تو بیت رهبری میخوابن شبا چی خواب میبینن؟ راحت میخوابن؟ شبی که اومدم خونه سایت هودر و صبحانه رو دیدم، حالم بهم خورد، دیوونه، تو میگی حقایق چجوری تو چشم بعضیها همچین قلب میشه، تو چشم اینا، تو چشم اونا، به خدا پناه میبرم، دلم برای مردم میسوزه یا ازشون بدم میاد، رادیو آواز بسطامی میذاره، من دلم میگیره، یادم میافته که استاد عکاسیمون میگفت براش تعریف کردن دستهایی که با النگو قطع کردن توی بم و گوشواره هایی که با لاله گوش درآوردن و زنهایی که بهشون تجاوز کردن،
دلم king edward میخواد، داری؟
در عُمقِ این فریب مُسلّم
درگردبادِ دین و دغا
مردی
ازشعله و
شقایق و
شمشیر
رنگین کمانی می افرازد
واقعا متاسفم!
سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی داری به وبلاگ ما هم سری بزن خوشحال میشم
تنها انسان بود که سخنی نگفت
و آستینش از اشک تر بود
سلام!
رفیق سخت نگیر، وقتی که فصل گل نزدیکه و اینجا سرزمین قطبی نیست که خورشید ششماهی یکبار پنهون بشه و افق شرق رو قطع نکنه.
حجاریان بود انگار که می گفت : اصلاحات مرد ... زنده باد اصلاحات ...
آمدم اینبار با الفبای امنیت
دیگر همین است...همینی که هست!
خاک آن است که از آن بوده ام
جان را به هلاکت سپرده در امان بوده ام
و چرا هرگز از مردن و رفتن نترسیده ام
چون که من از بودن خود هم نهراسیده ام
احساس نفس تنگی میکنم !!!
سلام
شرق و یاس نو را گرفتند
اما شدن و دیوانه هنوز زنده اند و جاری .....
آری هنوز تو هستی که بنویسی ....
بنویس ...
سلام
چه میشه کرد!
آن چنان از بسته شدن روزنامه ها سخن می گویند و حتی برایش شعر می نوسند که آدم فکر می کند که روزی روزنامه ها در این مملکت آزاد بوده. روزنامه های رادیکال و کارگری و کمونیست که همیشه ممنوع بوده. چه قبل از ۲ خرداد و چه بعدش. حالا یکی میرود و روزنامه لیبرال پسر خاله اش را می بندد که این همه گریه زاری و شاعری ندارند. برای آزادی تلاش کن. آزادی برای همه. نه فقط برای خودی ها...... زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری
برای ۱۸ شدن که کمال مطلق است .