تو را به جای
همهی زنانی که نمیشناختم
دوست میدارم
تو را به جای
همهی روزگارانی که نمیزیستهام
دوست میدارم
برای خاطر
عطر گسترهی بیکران
و برای خاطر
عطر نان گرم
برای خاطر
برفی که آب میشود
برای نخستین گل
برای خاطر
جانداران پاکی که
آدمی نمیرماندشان
تو را برای دوستداشتن
دوست میدارم
تو را به جای
همهی زنانی که دوست نمیدارم
دوست میدارم
جز تو
که مرا منعکس تواند کرد؟
من خود
خویشتن را بس اندک میبینیم
بی تو
جز گسترهای بیکرانه نمیبینیم
میان گذشته و امروز
از جدار آیینهی خویش
گذشتن نتوانستم
میبایست تا زندگی را
لغت به لغت فراگیرم
راست از آن گونه که
لغت به لغت از یادش میبرند
تو را دوست میدارم
برای خاطر فرزانهگیاَت
که از آن من نیست
تو را به خاطر سلامت
به رغم همهی آن چیزها
که جز وهمی نیست
دوست دارم
برای خاطر این قلب جاودانی
که بازش نمیدارم
تو میپنداری که شکی
به حال آن به جز دلیلی نیست
تو همان آفتاب بزرگی
که در سر من بالا میرود
بدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم
پل الوار
دیروز توی شهر کتاب یه کتاب پیدا کردم که شعرهای الوار را داشت اما این شعر که دنبالش می گشتم نبود . چه خوب که متنشو نوشتی.
khili ghashange be hosne entekhabet hasodim shod
سلام
دوست قدیمی دلم برای نوشته هات برای غلیان احساساتت تنگ شده بود
راستی اگه من وبلاگ قدیمم رو ول نکرده بودم ... اگه هنوز داشتم می نوشتم ... الان طفلکی ۵ ساله بود ؟
بهت غبطه خوردم ولی حسودی نکردم
به شجاعتت در نوشتن و ادامه دادن غبطه خوردم
درود
خدانگهدار
باز به دیدنت می آم .... شاید
ولی به یادت هستم .... حتما
سلام . چندین بار متن را خوندم اما چیزی درک نکردم شاید بخاطر اینه که ۴۰ درجه تب دارم . بر می گردم .
آپدیت شد .
سلام
قرار نیست بی خیال بشی ؟دیوانگی هم حالی داره منم یه دیونه ادواری هستم ،خوشم میاد از دیونه ها
:)
برای بار اول اومدم به وبلاگت قشنگ بود
سلام . آپدیت شد .
سلام وبلاگت قشنگ بود اون طرفا هم بیا . آپدیت کردیم فدات.
کجاهایی؟؟؟
این ننوشتن چه معنی ای میده؟میشه توضیحش بدین!