مثل هر شب نا امیدانه لینک
دیوانه کناره
سایه روشن را میزنم و مشغول خوندن پیامهای یاهو مسنجرم می شوم . که ناگهان متوجه می شم که اون زیر نوشته دیوانه ؛
شاید خیلی مسخره باشه ولی تا می شد ذوق کردم .
با اینکه این چند روزه که خراب بود زیاد حرفی برای گفتن نداشتم ولی همین نبودش و نبود وبلاگ دوستانم اذیتم کرد .
به امید فرداهای بهتر برای شما دوستان عزیزم .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
و باز یک نوشته بی تاریخ :
پنجره را باز کردم تا به آسمان نگاهی بکنم .
نسیم به گونه ام بوسه ای زد و سلامی کرد و نگاهش را به من دوخت ...
بی خداحافظی قصد رفتن کرد ؛
پرسیدم:
چرا مرا در تنهایی رها می کنی ؛ به کدامین سو می روی ؟
گفت :
این حادثه چشمانت را به دوردست هدیه می برم .
حیف است که برق نگاه هم بخاطر فراق از بین برود .
سلام برای اولین بار اول شدم!چه عجب تونستم بیام اینجا!
سلام دوست عزیز
راست میگی. بی تربیتی بود ولی فکر میکنم روش محاوره معاصر عام اینجوری باشه...
دلم میخواد بدونم اینطوریه یا نه!
پایدار باشید
دقیقا می خواستم در نظر قبلی بنویسم که خوب این روش خرق زدن معمول امروزه است و داستان کهنه باستانی ما به روز شده است . ولی نمی دونم چرا یهو پستش کردم .
بهله حق باشوماست ...
و شاید امروزه دیگر به این ها بی ادبی نمی گویند .
سلام :) دلم تنگ شده بود ...راستی آخر نگفتی که ۰۴/۰۴/۰۴
چه خبر بود ؟؟ ؛)
ما بیشتر .
اه کاش می شد گفت از اون راز های سر به مهریست که بالاخره باز می شه .
یعنی امیدوارم بتونم بازش کنم و فریادش کنم .ولی کی نمی دونم فقط می دونم حالا نمی شه ....
سلام
بازم تعطیلات تموم شد . این دفعه زود هم تموم شد .
این نظر چهارم داشته باش تا ۱۸ هم چیزی نمونده
...
سلام
خیلی زیبا مینویسی
به من هم سر بزن
مبارکه!
مرسی دیوونه ی مهربون با معرفت
جالب بود. اما یه چیزی. نظر ای متن ۸ تاست. تا ۱۸ تا خیلی مونده ها !!! :دی
سلام
دیشب پنجره اتاقم باز بود و آسمون پر از ستاره نسیم خنکی هم می وزید
نسیم خنک بود و من داغه داغ منتظر نوازشی تا بره همه داغی وجودم اما دریغ
نسیم هم شعلهور شد و من ماندم و هیمه درونم
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است
البت
بستگی داره
پلنگ کی باشه .
چرا من هیچی نفهمیدم؟؟؟؟؟؟؟؟
چی را نفهمیدی ؟
سلام دیوانه خوبی؟؟چه عجب درست شد!!!!!!!
واقعا این بلاگ اسکای اون شب خیلیها رو ذوقزده کرد
نمی دونم چند تا تلفات داده؟!
حادثه چشمانت!...قشنگ بود.
شاید روزی دیگر...شاید لحظه دیگر....شاید مثل گذشته...تکرار همون صحنه زندگی...
به همون زیبایی....ولی شاید...سیاه ..مثل شبی که هیچ وقت ماه بیرون نیاد...
کاش میشد ستاره بود...توی همون شبا مخفی میشد...
kash mishod hadeseye o4.o4.04 ro faryad kard.ama shayad ghashangish be ine ke ye raze ....
اری شما فهمیدی که چگونه حادثه ایست
حادثه که می خواهی فریاد بزنی ولی حالا
نباید این کار را بکنم .
چه خوب که هجدهم!
و در ضمن درود بر سهراب به خاطر حادثهی عشق و ماجرای تر بودن چشمان و ...
رفیق، خیلی مخلصایما :)
ما بیشتر ...
خوندن مطالب یه دیوونه ذوق زده ، هم عالمی داره..!
لطف داری .
ولی شما با اون دامن کوتاه مواظب باشید .
همه به چشم برادری مثل من دیوانه بتون نگاه نمی کنن ..
اسمت خیلی زیباست .
خیلی
نظراتت شد ۱۹ تا...
آپدیت نمیکنی؟!
چرا اینقدر به اسم دیوونه علاقه داری؟
خوب خودخواهی دیگه .
من خودمو دوست داره . شابد روزی بنویشم
شاید در همین نزدیکی ...
kojayi? daram negaran misham
همه آدمو تنها می ذارن
سلام ......میبینی ؟اینم از بلاگ اسکای .دیگه دلزده شدم.تو چی؟ کجایی ؟من خیلی وقت بود که نمی اومدم نت ...
میبینم که همه دلشون داره قنج میزنه که بفهمن این ۰۴/۰۴/۰۴ چه خبر بوده!!!!! ؛)
ناتورم مطمئن باش وقتی روزش برسه تو لولین نفری که بهش خواهم گفت .
مرسی به خاطر کامنت خیلی دقیق و خیلی مفیدت
خواهش وظیفه است و علاقه .
تازه خلاصش کردم .
این بلاگ اسکای رو به شرافتش قسم بدین که دیگه اونجوری نکنه!
چرا هنوز آپدیت نکردی؟!!!!!!!!!
نسیم که آسان می رود تا بحال از انسانی پرسیدی چرا در تنهایی رهایت می کند؟