کاش می دونستم چته؟

کاش می دونستی درد و دل کردن یعنی چی؟

اونم با من که دوسش داری؟

این سکوت من و آزار میده.......می فهمی؟

احساس غریبی می کنم بات.

این که هیچی نمیگی یعنی منم دیگه وقتی دلم گرفت چیزی نگم!!آره؟؟؟


گفتی با هیچ کس مثل من راحت نیستی! پس چرا نمیگی چته؟

حتماّ از دست خودم ناراحتی وگر نه میگفتی.......

راستش منم امروز خوب نیستم

خیلی هم دختر بدی بودم امروز.....بد اخلاق بودم..........

راستش چند وقتی هست که احساس میکنم اونی که باید باشم نیستم؟


زود عصبانی میشم....بد اخلاقی میکنم.......خودتم می دونی......

امروز دیگه تصمیم گرفتم خودمو تنبیه کنم

الانم در تنبیه به سر میبرم...............

فردا هم که مامان میره اصفهان....می دونی که چقدر باش عیاقم

از حالا احساس تنهایی میکنم.........................


و یه احساس دیگه.....یه احساس بد که تو الان بوجود آوردی.............


در پناه خالق آشفتگان.....................شیدا(امشب نمی تونم شادزی باشم)

امشب...

امروز امتحانات دیوونه تموم شد

بعد از چند شب تنهایی امشب اینجاست اما ساکتتتتت

دلش گرفته.نمی دونم چرا؟ خودشم نمی دونه!!!

فکرشو بکن دل به اون بزرگی بگیره؟؟؟؟؟؟؟؟


امشب آرزوم اینه:

ای کاش میتونستم ببینم تو دل دیگران چی میگذره؟؟؟


شادزی...

کوهها با هم اند و تنهایند

همچون ما با همین تنها........


شادزی....

ملا نصردین..

یه روز ملا نصردین ۴ دست و پا تو خیابون دنبال گمشده ای از این سو به اون سو میگشت

دوستی بهش میدسه . میگه: ملا دنبال چی میگردی؟

ملا میگه : دنبال کلیدم.

دوست میگه خوب کودووم حوالی گم کردی که کمکت دنبالش بگردم

ملا میگه تو خونمون!

دوست میگه پس چرا اینجا دنبالش می گردی؟

ملا میگه آخه هینجا روشنتره..........


ما عارت کردیم که خارج از وجود خودمون رو جستجو میکنیم و منابع بیرونی رو

عانل خوشبختیمون میدونیم

در صورتی که تمام جوابها تو وجود خودمون هست..


شادزی......

می گن اون دنیا ادما به شکل یه حیوون ظاهر میشن

البته بعضیهاشون

فکر می کنید شما چه شکلی ظاهر می شید؟؟؟


شادزی........

از انها که ماهی می خواستی و به تو مار دادند.

غمگین مشو

شاید چیز دیگری نداشته باشند.

پس. این عین بخشندگی است........


شادزی....