در جواب آشوب

من با چیزی مشکل ندارم
بارها هم گفتم من در لحظه زندگی می کنم
تا آینده ای بهتر داشته باشم
پس ترسی از آینده ای که ممکنه اتفاق بیفته ندارم .
حتی اگر دوستش نداشته باشم
چه برسد به اینکه امروزم را بخاطر بخاطر اتفاقی که ممکن بیفته خراب کنم .

دل نگرانی هایم هم از دوست داشتن است وقتی کسی را دوست بداری برای هر لحظش نگران و نگرانتر می شوی

و من هنوز تورا نمی فهمم که چه شد

بخند خانمی بخند
نظرات 3 + ارسال نظر
شادزی جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 20:07

این شعر خطاب به خودم بود.

این منم که اشوب دارم.

تو همیشه ارومی .ارومتر از اونی که باید باشی.

من هم از این بابت نگرانم
من هم نا آروم می شم
ولی همیشه امید وجود داره
و امید نمیزاره بی تابی هام نمایان بشه
تو را جون دوستیمان بگو چی شده
یواش یواش دارم از نگرانی پس میوفتم .

نخورده مست جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 21:10

دیوونه و شادزی عزیز حالا که هردو تا تون تو اینجا مینویسه بهتر نظراتتونو تو همون وبلاگ بنویسین.اینجوری دنبال کردنشون ساده تره. این قسمت نظرات رو هم بذارین برا بقیه .شما اگه میخواین جواب همو بدین تو همون صفحه اصلی بنویسین.
از اینکه اینجام نویسنده هاش دونفر شدن کلی خوشحال شدم

دلگرفته جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 21:39 http://delgerefteh.blogsky.com

divane va shadozi weblogeton kheili zibast omidvaram hamishe khosh bashin

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد