کاش می شد ؟

چند بار در مورد محسنات دوری با هم حرف زدیم .
ولی دوست داشتم امشب در کنارت بودم .
دستاتو تو دستم می گرفتم و تو چشمات نگاه میکردم و ساعتها در آنها سیر می کردم .
و از اون مسافرت اون غمها  و آشوفتگی ها را  می زدودم و دیو انگی ها ی جدید و سر گشتگی برات سوغات می آوردم .
و دیگر نیازی به سوال کردن نبود برای فهمیدن راز دلت و غم درونش
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد