من برگشتم ؛ با دستانی پر از قطاب و باقلوا و پشمک .
 
مطلب قبل را 2 ساعت قبل از حرکت نوشتم چون می دونستم بهم خوش می گذره .
ولی می خواستم وقتی برمی گردم ؛
احساس قبل رفتنم و این پاردوکس  موجود در خودم را کاملا مشهود ببینم .

ولی حالا هم خیلی به یک تنهایی چند روزه احساس نیاز می کنم .

---------------------------------------------------------------------------------------------------
از پس انبوهی حرف و دلتنگی و علاقه ؛ سکوت طلوع می کند با لبخندی از حس خوب دوست داشتن .

نظرات 10 + ارسال نظر
بهشت دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 06:00 http://nochagh.blogsky.com

سلام دیوانه من.میشه برای سفر به یزد راهنمایی مون کنی؟آخه من با خانواده عید را به یزد خواهیم رفت.چگونه جا رزرو کنیم.کجا؟و از کجا ها دیدنی کنیم.آدرس بچه وبلاگیست های یزد را از کجا گیر بیارم؟تا ببینم شون و از شون راهنمایی بگیرم؟.رسیدن به خیر.خدا را شکر که کامت شیرین شد از باقلوا ها و لوز و پشمک

پریسا دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 15:32 http://parisssa.blogspot.com

بابا همیشه به گردش!!!

المیرا دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 21:19 http://leilymadani.blogsky.com

آقا باقلوا و قطابو من پایه ام برا خوردن!
بعد از مدتها اومدم وبلاگ خونی و سر زدن .. اینجا شیرینی می دادی شما.
ایشالله که خوب خوبی

م ر ی م دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 22:55 http://shodan.blogsky.com

خوش اومدی ....به من سر نمی زنی ؟

المیرا پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 19:54

از ایمیل متشکرم
مطمئن نیستم شاید دوباره نوشتم. ولی این که یه مدتیه نمی نویسم دلیلش این بود که به نظرم با محتوای وبلاگ جور در نمیامد نوشته هام. اما دوست دارم وبلاگ رو.. زیاد. شما هم که می بینی هنوز میام و می خونم و سر می زنم.
باز هم متشکر و شاد و موفق باشی.

ساهیکص جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 00:28 http://www.tabar.blogsky.com

دیوانه جان درود....وسکوت یر است از دلتنگی های نوشته و نا نوشته من و تو بر صفحات خونبن این آخرین شب های قیرین و کسل و دهشت بار...یس با من بخوان ای هم سفر ای هم درد. تن درست و موفق باشی.

فیروزه جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 14:54

واییییییییی.نصف عمرت بر فناست.رفتی یزد اونوقت لوز پسته و بیدمشک نگرفتی؟!!!!!!!!!!!! زودی برگرد.بدو بدو...

مجاس جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 16:18

از این سوغاتیا چیزیم به ما میرسه . مثلا یه جلسه تخصصی در مورد پایان بندی فیلمهای برگمان بذاریم و قطاب بخوریم ؟

هاله-بالاافتادن شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 17:27 http://haleh.blogsky.com

من چی؟؟ دیوانه عزیز...حس خوبی داری:)

احسان شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 19:10

سلام.
وبلاگ خوبی داری
خوشبهحالت که فرصت آپ کردنش رو داری
بازم میام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد